سفارش تبلیغ
صبا ویژن
از لغزش جوانمردان در گذرید که کسى از آنان نلغزید ، جز که دست خدایش برفرازید . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

دسته بندی موضوعی یادداشتها
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :4
بازدید دیروز :10
کل بازدید :66456
تعداد کل یاداشته ها : 38
103/9/3
1:11 ع
مشخصات مدیروبلاگ
 
سیدعمادالدین حجازی[326]

خبر مایه
لوگوی دوستان
 

سیدعمادالدین حجازی

به گزارش «شیعه نیوز»، از سؤالات اساسی در ماجرای آتش زدن خانه حضرت علی(علیه السلام) و اهانت به آن بزرگوار این است که: آیا (چنان که شیعیان می‏گویند) به ساحت حضرت فاطمه زهراعلیهاالسلام نیز جسارت کردند؟ و بر آن حضرت صدماتی وارد شد که منجر به شهادت او وفرزندش گردید یا خیر؟ برخی از دانشمندان اهل سنت برای حفظ موقعیت خلفا از بازگو کردن این قطعه ازتاریخ خودداری نموده‏اند؛ از جمله ابن ابی الحدید در شرح خود می‏گوید: «جساراتی راکه مربوط به فاطمه زهرا علیهاالسلام نقل شده، در میان مسلمانان تنها شیعه آن را نقلکرده است.[1] البته برخی از دانشمندان و مورخان اهل سنت، در این بخش، از بیان واقعیات تاریخی شانه خالی کرده‏اند؛ چنان که سید مرتضی رحمة ‏الله علیه در این زمینه می‏گوید: «در آغاز کار، محدثان و تاریخ نویسان از نقل جسارت هایی که به ساحت دختر پیامبرگرامی اسلام(صلی الله علیه و اله) وارد شده امتناع نمی‏کردند. این مطلب در میان آنان مشهور بود که مأمور خلیفهبا فشار، درب را بر فاطمه علیهاالسلام زد و او فرزندی را که در رحم داشت سقط نمود وقنفذ به امر عمر، فاطمه زهرا علیهاالسلام را زیر تازیانه گرفت تا او دست از علی بردارد؛ولی بعدها دیدند که نقل این مطالب با مقام و موقعیت خلفاء سازگاری ندارد؛ لذا از نقلآنها خودداری نمودند.»[2] مسعودی در قسمتی از کتاب خود آورده است:«فَوَجهُوا اِلی مَنْزلِهِ فَهَجَمُوا عَلَیْهِ وَ اَحْرَقُوابابَهُ... وَ ضَغَطُوا سَیدَةَ النساءِ بِالْبابِ حَتی اَسْقَطَتْمُحْسِنا؛پس (عمر و همراهان) به خانه علی علیه السلام رو کرده وهجوم بردند، خانه آن حضرت را به آتش کشیدند؛ با در به پهلوی سیده زنان عالم زدند؛چنان که محسن را سقط نمود.»[3]

سیدعمادالدین حجازی

اما منابع اهل سنت: 1- عبدالکریم بن احمد شافعی شهرستانی (548 - 479 ق.) نقل کرده: «اِنعُمَرَ ضَرَبَ بَطْنَ فاطِمَةَ یَوْمَ الْبَیْعَةِ حَتی اَلْقَتْاَلْجَنینَ مِنْ بَطْنِها ،به راستی عمر در روز بیعت، ضربتی به فاطمه علیهاالسلام وارد کرد که بر اثر آن، جنین خویش را سِقط نمود.»[4] همین قول را اسفرائینی (متوفای 429 ق)، به نظام نسبت داده و گفته است که او قائل بود: «اَن عُمَرَ ضَرَبَ فاطِمَةَ وَ مَنَعَ میراثَالْعِتْرَةِ ،عمر فاطمه علیهاالسلام را زد و از ارث اهل بیتعلیهم السلام جلوگیری کرد.»[5] 2- صفدی یکی دیگر از علمای اهل سنت می‏گوید: اِن عُمَرَ ضَرَبَ بَطْنَفاطِمَةَ یَوْمَ الْبَیْعَةِ حَتی اَلْقَتْ اَلْمُحْسِنَ مِنْبَطْنِها، به راستی عمر آن چنان فاطمه علیهاالسلام را در روز بیعت زد که محسن را سقط نمود.»[6] 3- مقاتل بن عطیه می‏گوید: ابابکر بعد از آن که با تهدید و ترس و شمشیر از مردمبیعت گرفت، عمر و قنفذ و جماعتی را به درب خانه علی و زهراعلیهماالسلام فرستاد. عمر هیزم را درِ خانه فاطمه جمع نمود و درب خانه را به آتشکشید، هنگامی که فاطمه زهرا علیهاالسلام پشت در آمد، عمر و اصحاب او جمع شدند و عمرآن چنان حضرت فاطمه علیهاالسلام را پشت در فشار داد که فرزندش را سقط نمود و میخ دربه سینه حضرت فرو رفت (و بر اثر آن صدمات) حضرت به (بستر) بیماری افتاد تا آن که ازدنیا رفت.»[7] 4- ابن ابی الحدید نقل نموده است: «ابو العاص، شوهر زینب، دختر پیامبر اکرمصلی‏الله‏علیه‏و‏آله وسلم در جنگ از طرف مسلمانان به اسارت گرفته شد؛ ولی بعدا ماننداسیران دیگر آزاد شد. ابو العاص به پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله وسلم وعده داد که پس از مراجعت به مکه،وسائل مسافرت دختر پیامبر(صلی الله علیه و آله) را به مدینه فراهم سازد. پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله وسلم بهزید حارثه و گروهی از انصار، مأموریت داد که در هشت مایلی مکه توقف کنند و هر موقعکجاوه زینب به آن جا رسید، او را به مدینه بیاورند. قریش از خروج دختر پیامبر(ص) ازمکه آگاه شدند. گروهی تصمیم گرفتند که او را از نیمه راه باز گردانند. جبار بنالاسود (یا هبار ابن الاسود) با گروهی خود را به کجاوه زینب رساند و نیزه خود رابر کجاوه دختر پیامبر(صلی الله علیه و آله) کوبید. از ترس آن، زینب، کودکی را که در رحم داشت، سقط کرد وبه مکه بازگشت. پپامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله وسلم از شنیدن این خبر سخت ناراحت شد و درفتح مکه (با این که همه را بخشید و آزاد نمود) خون قاتل فرزند زینب را مباحشمرد.» ابن ابی الحدید می‏گوید: «من این جریان را برای استادم ابو جعفر نقیب خواندم، او گفت: وقتی که پیامبرصلی‏الله‏علیه‏و‏آله وسلم خون کسی که دخترش زینب را ترسانید و او سقط جنین کرد را مباحشمرد، قطعا اگر زنده بود خون کسانی را که دخترش فاطمه علیهاالسلام را ترسانیدند کهباعث شد فرزندش (محسن) را سقط کند، حتما مباح می‏شمرد.» ابن ابی الحدید می‏گوید، به استادم گفتم: «آیا از شما نقل کنم آن چه را مردم می‏گویند که فاطمه بر اثر ترس (و ضرباتی که براو وارد شد) فرزندش را از دست داد؟ پس گفت: نه! از طرف من نقل نکن! و همین طور رد و بطلان آن را نیز از طرف من نقلنکن! چون اخبار در این زمینه متعارض است.»[8] این قصه، به خوبی نشانمی‏دهد که اخبار موافق با نظریات شیعه در بین روایات اهل سنت نیز وجود داشته و خودابن ابی الحدید نیز در قسمتی از کلامش اعتراف می‏کند؛ آن جا که می‏گوید: «عَلی اَنجَماعَةً مِنْ اَهْلِ الحَدیثِ قَدْ رَوَوْا نَحوَهُ، گروهی از اهل حدیث (از اهل سنت نیز) مانند آن چه را شیعیان می‏گویند نقل کرده‏اند.[9] 5- سکونی یکی از راویان اهل سنت است[10]او می‏گوید: «نزد امام صادقعلیه‏السلام رفتم؛ در حالی که غمگین و ناراحت بودم. امام صادق علیه‏السلام فرمود:ای سکونی! چرا ناراحتی؟! گفتم: خداوند فرزند دختری به من داده (از این که فرزندم پسرنبوده و دختر است ناراحتم) پس حضرت فرمود: ای سکونی، سنگینی دخترت را زمینبر می‏دارد و روزی او بر خداوند است و بر غیر اجل شما زندگی می‏کند و از رزق شمانمی‏خورد (پس چرا ناراحتی؟).» سکونی می‏گوید: (با کلمات امام صادق علیه‏السلام ) غمم رفت. آن گاه فرمود: «ما سَمیْتَها؟ قُلْتُ: فاطِمَةَ. قالَ: آهْ آهْ ثُم وَضَعَ یَدَهُ عَلی جَبْهَتِهِ وَ کَانی بِهِ قَدْ بَکی وَ قالَ: اِذا سَمیْتَها فاطِمَةَ فَلاتَسُبها وَلا تَضْرِبْها وَلاتَلْعَنْها. هذَا الاِْسْمُ مُحْتَرَمٌعِنْدَالله‏ِ عَزوَجَل وَ هُوَ اِسْمٌ اِشْتَق مِنْ اِسْمِهِ لِحَبیبَتِهِالصدیقة» وَ کانَ الاِمامُ لَما سَمِعَ بِاسْمِ فاطِمَةَ ذکر جَدتَهُ وَمَصائبَها وَلَمْ یَزَلْ یَذْکُرُ وَ یَقُولُ: وَ کانَ سَبَبُ وَفاتِها اَنقُنْفُذَ مَوْلی فُلان[11]چه نامی بر او گذاردی؟ گفتم: فاطمه: فرمود:آه آه. سپس دست خود را بر پیشانی‏اش گذاشت و گویا گریه می‏کرد و فرمود: حال که اورا فاطمه نامیدی به او ناسزا نگو؛ او را (کتک) نزن و نفرینش نکن (چرا که) این نامدر نزد خداوند با عظمت محترم است؛ و آن نامی است که خداوند از اسم خود برای حبیبهخود صدیقه گرفته است. (آن گاه سکونی می‏گوید:) همیشه امام صادق علیه‏السلام اینگونه بود که وقتی نام فاطمه علیهاالسلام را می‏شنید به یاد جده‏اش (فاطمه) ومصیبت های او می‏افتاد و همیشه تذکر می‏داد و می‏گفت: سبب وفات (و شهادت) فاطمهعلیهاالسلام ضربتی بود که قنفذ، غلام فلانی (یعنی عمر) بر او وارد ساخت. توجه دارید که سکونی با همه وثاقتی که دارد، اینجا تعصب سنی‏گری خویش را نشانداده و ذیل کلام امام صادق علیه‏السلام را حذف و تحریف نموده است. با این حال، مطلبروشن است که سبب شهادت فاطمه زهرا علیهاالسلام همان ضرباتی بود که به دست قنفذ وعمر بر آن حضرت وارد شد. چنان که ابابصیر از امام صادق علیه‏السلام متن کامل کلام حضرت را به این صورتنقل نموده است:« وَ کانَ سَبَبُ وَفاتِها اَن قُنْفُذَ مَوْلی عُمَرَ لَکَزَها بِنَعْلِ السیْفِ بِاَمْرِهِ فَاَسْقَطَتْ مُحْسِنا وَ مَرِضَتْ مَرَضا شَدیدا وَلَمْتَدَعْ اَحَدا مِمنْ آذاها یَدْخُلُ عَلَیْها، سبب فوت فاطمه علیهاالسلام ضرباتی بود که قنفذ، غلام عمر با غلاف شمشیر بر آن حضرت به فرمان عمرزد؛ پس (فرزندش) محسن را از دست داد و به شدتبیمار شد و هیچ یک از آزار دهندگانخویش را راه نداد (که به دیدن او بیایند)[12] ب. منابع شیعه: نظر دانشمندان شیعه و روایات نقل شده از سوی آنان چنین است: هنگامی که خواستند علی علیه‏السلام را به مسجد ببرند با مقاومت فاطمه علیهاالسلام روبرو شدند و فاطمه علیهاالسلام برای جلوگیری از بردن همسر گرامی‏اشصدمه‏های روحی و جسمی فراوانی دید که بیان همه آنها از توان زبان و قلم خارج است؛فقط به گوشه‏ای از آن در یک نقل تاریخی اشاره می‏کنیم؛ وگرنه در این موضوع، نقل هایتاریخی فراوان است. خلاصه ماجرا همان است که در نامه خود عمر به معاویه آمده است. در بخشی از آنچنین می‏نویسد: «... وقتی درب خانه را آتش زدم (آن گاه داخل خانه شدم) ولی فاطمه درب خانه راحجاب خود قرار داد و مانع از دخول من و اصحابم شد. با تازیانه آن چنان بر بازوی اوزدم که مانند دملج (بازوبند) اثر آن بر بازوی او ماند؛ آن گاه صدای ناله او بلند شد؛ چنان که نزدیک بود به حال او رقت کنم و دلم نرم شود؛ ولی به یاد کشته‏های بدر واُحد که به دست علی کشته شده بودند... افتادم، آتش غضبم افروخته‏تر شد و چنان لگدیبر درب زدم که از صدمه آن جنین او (به نام محسن) سقط شد." فَعِنْدَ ذلک صَرَخَتْ فاطِمَةُ صَرْخةً... فَقالَتْ یا اَبَتاهُ یا رَسُولَ الله‏ِ هکَذا کانَ یُفْعَلَبِحَبیبَتِکَ وَ اِبْنَتِکَ... ؛ در این هنگام، فاطمه چنان ناله زد، پس فریاد زد: ای پدر بزرگوار! ای رسول خدا! این چنین با عزیز دلت و دخترت رفتار کردند." سپسفریاد کشید: فضه به فریادم برس که فرزندم را کشتند. سپس به دیوار تکیه داد و من اورا به کنار زده، داخل خانه شدم. فاطمه در آن حال می‏خواست مانع (بردن علی) شود، مناز روی روسری چنان سیلی به صورت او زدم که گوشواره از گوشش به زمین افتاد...»[13] آن چه بیان شد و قلم با صد شرمساری آن را بر صفحه کاغذ آورد،تنها گوشه‏هایی از ستم هایی است که بر آن بانوی دو جهان رفته است.[14] منابع : 1- شرح نهج البلاغه، ج2، ص60. 2- سید مرتضی، تلخیص شافی، ج3، ص76، تلخیص شیخ طوسی. 3- اثبات الوصیة، مسعودی، (چاپ بیروت) ص153 و در برخی چاپها ص 23 ـ 24. 4- الملل و النحل، عبدالکریم شهرستانی، ج1، ص57. 5- اَلفرقُ بین الفرق، عبدالقاهر الاسفرائینی، ص107. 6- الوافی بالوفیات، صفدی، ج5، ص347 ر.ک: سفینة البحار، شیخ عباس قمی، ج2،ص292. 7- الامامة والخلافة، مقاتل بن عطیة، ص160 ـ 161. 8- شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج14، ص193/ ر.ک: زندگی علی علیه‏السلام ،ص252. 9- شرح نهج البلاغه، ج2، ص21. 10- سه نفر از راویان اهل سنت، از امامان شیعه علیهم‏السلام روایت نقلنموده‏اند که علمای شیعه آنان را ثقه می‏دانند و به سخن آنان اطمینان دارند وروایات آنها را می‏پذیرند: سَکُونی؛ نَوْفِلی؛ خَلُوقی. 11- شجره طوبی، محمدمهدی حائری، ص417، (منشورات شریف رضی). 12- بحار الانوار، ج43، ص170. 13- بحار الانوار، ج30، ص293، (چاپ جدید)؛ ج8، ص230، (چاپ قدیم) و ریاحینالشریعة، ج1، ص267. -14کتاب "الهجوم علی بیت فاطمه"، حسین غیب غلامی، در این باره روایات مربوطه را خوب بررسی کرده است.

 

سیدعمادالدین حجازی


93/12/11::: 2:0 ص
نظر()
  
  

 سیدعمادالدین حجازی

زمان وفات حضرت زهرا (س) همانند مکان دفن ایشان از مجهولات تاریخی است، که نشانه اوج مظلومیت حضرت است.

 به گزارش خبرنگار دین و اندیشه خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)، یکی از مباحثی که هر ساله در زمان ایام شهادت سرور زنان دوعالم حضرت فاطمه زهرا(س) مطرح می‌شود این است که ایام فاطمیه به چه بازه زمانی گفته می‌شود و چرا دوبار برای ایشان سالروز شهادت ذکر شده است و کدام یک از این زمان‌های ذکر شده مشهور است. به این منظور پاسخ به این پرسش را از منابع روایی و تاریخی معتبر بیان می‌کنیم.

 ابتدا باید توجه کرد که کمترین مدّت زندگی حضرت پس از رحلت پدر بزرگوارشان را 40 روز(1) و بیش‌ترین مدّت را هشت ماه ثبت کرده‌اند.(2)

 در این میان روایات دیگری همانند دو ماه،(3) هفتاد و پنج روز،(4) سه ماه، یکصد روز(5) و شش ماه نیز موجود است.(6)

 اما؛ قول مشهور بین شیعیان،‌ روایاتی است، که تاریخ شهادت حضرت را "سوم جمادی الثانی" یعنی (نود و پنج) روز می‌داند؛ از جمله امام صادق(ع) فرمودند: "شهادت حضرت فاطمه(س) در روز سه‌شنبه سوم جمادی الاخر سال یازدهم هجرت واقع شد7".

 قول دیگر در این باره (هفتاد و پنج روز) است، که برگزاری دو بار مراسم شهادت حضرت براساس این دو قول است.

 

البته نباید از نظر دور داشت که عواملی چند ممکن است، منشأ این اختلافات باشد؛ از جمله:

 1. نقل حوادث تاریخی در آن دوران همانند امروز نبود، که به صورت نوشته و کتاب در آید و به نسل‌های بعدی منتقل شود، بلکه انتقال رویدادهای تاریخی به طور عمده شفاهی بود. از خاطر و ذهن افرادی چند به اذهان دیگران منتقل می‌شد. کسی نمی‌تواند ادّعا کند، که همه ‌این ناقلان از اشتباه مصون بودند.

 2. از سوی دیگر در آن روزها مسلمانان سرگرم جنگ بودند. در چنین شرایطی کمتر دغدغه داشتند، که حوادث تاریخی را به طور دقیق ثبت نمایند.

3. اختلاف و دسته بندی‌های سیاسی که پس از رحلت رسول خدا(ص) پدید آمد و کسانی که روی کار آمدند و قدرت را در دست گرفتند، تا آن جا که توان داشته‌اند، تاریخ حادثه‌ها را دستکاری کرده‌اند.(8)

 4. این اختلاف در نقل تنها در مورد ایشان نیست. در مورد برخی از ائمه مانند امام سجاد(ع) نیز وجود دارد.

 

پی نوشت‌ها:

 1. مجلسی، بحارالأنوار، تهران، اسلامیه، چ دوم، 1363ش، ج 43، ص 212،‌ح 41، به نقل از عیون المعجزات.

 2. همان، ‌ص 213، ح 44.

 3. همان.

 4. کلینی، الکافی، تهران، اسلامیه، چ دوم، 1362ش، ج1، ص458، ح1؛ ج3، ‌ص228، ح3؛ ج 4، ص 561، ح 3.

 5. بحارالانوار، پیشین، ص 213، ح 44.

 6. همان، ص 200،‌ به نقل از مصباح‌الانوار، ص 214.

 7. طبری، محمد بن جریر، دلائل الإمامة، قم، بعثت، اول، 1413ق، ص135.

 8. سید جعفر شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا(س)، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چ سی و پنجم، 1379ش، ص 154 - 155.


93/12/10::: 12:0 ص
نظر()
  
  

 

پیامک شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

 

فاطمه اکتفا به نامش نکنید
نشناخته توصیف مقامش نکنید
هر کس که در او محبت زهرا نیست
علامه اگر هست سلامش نکنید

 

**********************

 

بر حاشیه‌ی برگ شقایق بنویسید
گل ، تاب فشار در و دیوار ندارد

 

**********************

 

پیمبری که عمری غم خوار امتش بود
روی کبود زهرا (س) اجر نبوتش بود ؟!

 

پیامک شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

 

دل از غم فاطمه توان دارد ، نه
و ز تربتِ او کسی نشان دارد ، نه
آن تربتِ گمگشته به بَر ، زوّاری
جز مهدی صاحب الزمان دارد ، نه

 

********************

 

حضرت محمد (ص) می فرمایند : فاطمه پاره تن من است . هرکه او را بیازارد ، مرا آزرده خاطرکرده
و هر که او را شاد کند ، مرا نیز خوشحال نموده است .

 

********************

 

در بین آن دیوار و در ای فدایی حیدر
دادی تو شش ماهه پسر بهر یاری حیدر

 

پیامک شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

 

یا علی قبر پرستویت کجاست؟
آن گل صد برگ خوش بویت کجاست؟

 

*********************

 

من با که گویم این که بهارم خزان شده
ماهم به خاک تیره غربت نهان شده
بانوی بی نشان که به هرسو نشان ز اوست
رفت از برم به قامت همچون کمان شده

 

*********************

 

ما گوشه نشینان غم فاطمه ایم
محتاج عطا و کرم فاطمه ایم

 

پیامک شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

 

حضرت حیدر به نام فاطمه حساس بود
خلقت از روز ازل مدیون عطر یاس بود
ای که ره بستی میان کوچه ها بر فاطمه
گردنت را می شکست آنجا اگر عباس بود

 

**********************

 

خزان زود هنگام و کبود شدن یاس بوستان پیامبر ، تسلیت باد .


93/12/9::: 12:0 ص
نظر()
  
  

آواره سیدعماد الدین حجازی

 آن حضرت در روز اول ذیقعده سال 173 هجرى قمرى در مدینه منوره واقع شده است. دیرى نپایید که در همان سنین کودکى مواجه با مصیبت شهادت پدر گرامى خود در حبس هارون در شهر بغداد شد. لذا از آن پس تحت مراقبت و تربیت برادر بزرگوارش حضرت على بن موسى الرضا (ع) قرارگرفت. 

در سال 200 هجرى قمرى در پى اصرار و تهدید مأمون عباسى سفر تبعید گونه حضرت رضا (ع) به مرو انجام شد و آن حضرت بدون این که کسى از بستگان و اهل بیت خود را همراه ببرند راهى خراسان شدند. 

یک سال بعد از هجرت برادر، حضرت معصومه (س) به شوق دیدار برادر و ادای رسالت زینبی و پیام ولایت به همراه عده اى از برادران و برادرزادگان به طرف خراسان حرکت کرد و در هر شهر و محلى مورد استقبال مردم واقع مى شد. 

این جا بود که آن حضرت نیز همچون عمه بزرگوارشان حضرت زینب(س) پیام مظلومیت و غربت برادر گرامیشان را به مردم مؤمن و مسلمان مى رساندند و مخالفت خود و اهلبیت (ع) را با حکومت حیله گر بنى عباس اظهار مى کرد. بدین جهت تا کاروان حضرت به شهر ساوه رسید عده اى از مخالفان اهلبیت که از پشتیبانى مأموران حکومت برخوردار بودند،سر راه را گرفتند و با همراهان حضرت وارد جنگ شدند، در نتیجه تقریباً همه مردان کاروان به شهادت رسیدند، حتى بنابر نقلى حضرت(س) معصومه را نیز مسموم کردند. 

به هر حال ، یا بر اثر اندوه و غم زیاد از این ماتم و یا بر اثر مسمومیت از زهر جفا، حضرت فاطمه معصومه (س)بیمار شدند و چون دیگر امکان ادامه راه به طرف خراسان نبود قصد شهر قم را نمود. پرسید: از این شهر«ساوه» تا «قم» چند فرسنگ است؟ آن چه بود جواب دادند، فرمود: مرا به شهر قم ببرید، زیرا از پدرم شنیدم که مى فرمود: شهر قم مرکز شیعیان ما است.

بزرگان شهر قم وقتى از این خبر مسرت بخش مطلع شدند به استقبال آن حضرت شتافتند; و در حالى که «موسى بن خزرج» بزرگ خاندان «اشعرى» زمام ناقه آن حضرت را به دوش مى کشید و عده فراوانى از مردم پیاده و سواره گرداگرد کجاوه حضرت در حرکت بودند، حدوداً در روز 23 ربیع الاول سال 201 هجرى قمرى حضرت وارد شهر مقدس قم شدند. سپس در محلى که امروز «میدان میر» نامیده مى شود شتر آن حضرت در جلو در منزل «موسى بن خزرج» زانو زد و افتخار میزبانى حضرت نصیب او شد. 

آن بزرگوار به مدت 17 روز در این شهر زندگى کرد و در این مدت مشغول عبادت و راز و نیاز با پروردگار متعال بود. محل عبادت آن حضرت در مدرسه ستیه به نام «بیت النور» هم اکنون محل زیارت ارادتمندان آن حضرت است. 

سرانجام در روز دهم ربیع الثانى و «بنا بر قولى دوازدهم ربع الثانى» سال 201 هجرى پیش از آن که دیدگان مبارکش به دیدار برادر روشن شود، در دیار غربت و با اندوه فراوان دیده از جهان فروبست و شیعیان را در ماتم خود به سوگ نشاند .مردم قم با تجلیل فراوان پیکر پاکش را به سوى محل فعلى که در آن روز بیرون شهر و به نام «باغ بابلان» معروف بود تشییع نمودند. همین که قبر مهیا شد دراین که چه کسى بدن مطهر آن حضرت را داخل قبر قرار دهد دچار مشکل شدند، که ناگاه دو تن سواره که نقاب به صورت داشتند از جانب قبله پیدا شدند و به سرعت نزدیک آمدند و پس از خواندن نماز یکى از آن دو وارد قبر شد و دیگرى جسد پاک و مطهر آن حضرت را برداشت و به دست او داد تا در دل خاک نهان سازد. 

آن دو نفر پس از پایان مراسم بدون آن که با کسى سخن بگویند بر اسب هاى خود سوار و از محل دور شدند.بنا به گفته بعضی از علما به نظر مى رسد که آن دو بزرگوار، دو حجت پروردگار: حضرت رضا (ع) و امام جواد (ع) باشند چرا که معمولاً مراسم دفن بزرگان دین با حضور اولیا الهی انجام شده است. 

پس از دفن حضرت معصومه(س) موسى بن خزرج سایبانى از بوریا بر فراز قبر شریفش قرار داد تا این که حضرت زینب فرزند امام جواد(ع) به سال 256 هجرى قمرى اولین گنبد را بر فراز قبر شریف عمه بزرگوارش بنا کرد و بدین سان تربت پاک آن بانوى بزرگوار اسلام قبله گاه قلوب ارادتمندان به اهلبیت (ع). و دارالشفای دلسوختگان عاشق ولایت وامامت شد."آفتاب" سالروز وفات آن حضرت را به تمام عاشقان حضرتش تسلیت می گوید.

احادیثی پیرامون حضرت معصومه(س)
قال الصادق علیه السلام:
ان للّه حرماً و هو مکه ألا انَّ لرسول اللّه حرماً و هو المدینة ألا وان لامیرالمؤمنین علیه السلام حرماً و هو الکوفه الا و انَّ قم الکوفة الضغیرة ألا ان للجنة ثمانیه ابواب ثلاثه منها الى قم تقبض فیها اموأة من ولدى اسمها فاطمه بنت موسى علیهاالسلام و تدخل بشفاعتها شیعتى الجنة با جمعهم

خداوند حرمى دارد که مکه است پیامبر حرمى دارد و آن مدینه است و حضرت على (ع) حرمى دارد و آن کوفه است و قم کوفه کوچک است که از 8 درب بهشت سه درب آن به قم باز مى شود - زنى از فرزندان من در قم از دنیا مى رود که اسمش فاطمه دختر موسى (ع) است و به شفاعت او همه شیعیان من وارد بهشت مى شوند.


عن سعد عن الرضا(ع) قال:
یا سعد من زارها فله الجنة
ثواب الأعمال و عیون اخبار الرضا(ع): عن سعد بن سعد قال: سالت اباالحسن الرضا(ع) عن فاطمه بنت موسى بن جعفر (ع) فقال:
من زارها فله الجنة
امام رضا (ع) فرمود- کسى که حضرت فاطمه معصومه را زیارت کند پاداش او بهشت است . 

کامل الزیارة:عن ابن الرضا علیهماالسلام قال:
من زار قبر عمتى بقم فله الجنة
امام جواد - کسى که عمه ام را در قم زیارت کند پاداش او بهشت است . 

امام صادق (ع):
من زارها عارفاً بحقّها فله الجنة (بحار ج 48 صفحه 307)
امام صادق (ع) کسى که آن حضرت را زیارت کند در حالى که آگاه و متوجه شأن و منزلت او باشد بهشت پاداش اوست . 

امام صادق (ع):
«الّا انَّ حرمى و حرم ولدى بعدى قم» (بحار ج 60 صفحه 216 )
امام صادق (ع) - آگاه باشید که حرم و حرم فرزندان بعد از من قم است

جایگاه حضرت معصومه(س)
لقب «معصومه» را امام رضا(ع) به خواهر خود عطا فرمود:آن حضرت در روایتى فرمود:
«مَنْ زَارَ الْمَعصُومَةَ بِقُمْ کَمَنْ زَارَنى.» (ناسخ التواریخ، ج 3، ص 68، به نقل از کریمه اهل بیت، ص 32)

«هرکس معصومه را در قم زیارت کند،مانند کسى است که مرا زیارت کرده است.»
این لقب، که از سوى امام معصوم به این بانوى بزرگوار داده شده، گویاى جایگاه والاى ایشان است.

امام رضا(ع) در روایتى دیگر مى فرماید:
هرکس نتواند به زیارت من بیاید، برادرم را در رى یا خواهرم را در «قم» زیارت کند که ثواب زیارت مرا در مى یابد. (زبدة التصانیف، ج 6، ص 159، به نقل از کریمه اهل بیت، ص 3 .)


  
  
برگرفته از سایت: http://wiki.ahlolbait.com
امام حسن عسگری علیه السلام
مقام:امام یازدهم
نام مبارک:حسن
لقب معروف:عسگری
کنیه شریف:ابومحمد
پدر:امام هادی علیه السلام
مادر:حدیثه خاتون
تاریخ ولادت:هشتم ربیع الثانی یا بیست و چهارم ربیع الاول سال دویست و سی و دو هجری.
محل ولادت:مدینه
مدت امامت :
مدت عمر:28 سال
تاریخ شهادت:هشتم ربیع الاول سال دویست و شصت هجری.
علت شهادت:به وسیله زهر
قاتل:معتمد خلیفه چهاردهم عباسی لعنت الله علیه
محل دفن:سامرا

 زندگی‌نامه‌ی امام حسن عسکری علیه‌السلام:

نام یازدهمین امام شیعیان حسن و کنیه ایشان ابومحمد است. از القاب ایشان می‌توان به عسکری، زکی و تقی اشاره کرد. پدر بزرگوارشان امام علی النقی الهادی دهمین امام شیعیان و مادر گرامی آن حضرت بانویی به نام سوسن[1] می‌باشد.

ایشان در سال 232 هـ.ق در مدینه متولد شدند و 13 سال آغازین زندگی پربرکت خود را در مدینه گذرانده سپس بقیه‌ی عمر شریف خویش را در سامرا بودند. مدت امامت ایشان 6 سال است. در سال 260 هـ.ق معتمد عباسی ایشان را به شهادت رساند.

هدایتگری شیعیان:

یکی از عمده‌ترین فعالیت‌های امام حسن عسکری علیه‌السلام محکم کردن بنیان‌های اعتقادی شیعیان بود که دراین راستا برای ترویج فرهنگ «تولی و تبری» و حب و بغض تلاش بسیاری کردند؛ زیرا این امور از ابزارهایی است که همواره به تحکیم عقاید مومنان کمک می‌کند.

از دیگر فعالیت‌های امام برای هدایت شیعیان، نوشتن نامه به طور گسترده بود و این کار با توجه به تدابیر شدید امنیتی که در آن زمان بر جامعه حاکم بود بسیار لازم و کارآمد بود. البته امام علیه‌السلام این نامه‌نگاری‌ها را در کنار اقداماتی مثل تربیت شاگردان و تشکیل شبکه‌ای گسترده از نمایندگان خود در سراسر بلاد اسلامی، به انجام می‌رساندند.

از دیگر ابزارهایی که حضرت بکار می‌بردند. استفاده از آگاهی‌های غیبی و نشان دادن کرامات به مردم بود. سیری در تاریخ زندگی ایشان، حاکی از این است که ایشان به خاطر اوضاع خاصی که بر جامعه آن زمان حکفرما بود؛ بیش از سایر ائمه صلی الله علیه و آله از این ابزار استفاده می‌کردند.

و سرانجام امام حسن عسکری علیه‌السلام می‌بایست جامعه را طوری برای مواجهه با امر غیبت امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف آماده می‌ساخت که مردم بتوانند با غایب شدن رهبر و امام خود زودتر و راحت‌تر کنار آمده و علاوه بر این که این امر را بپذیرند؛ اعتقادشان به وجود امام عمیق‌تر شود. برای این هدف ایشان ارتباط مستقیم خود را با شیعیان محدود ساخته بودند و از طرف دیگر بر تولد حضرت مهدی علیه‌السلام بسیار تاکید می‌کردند.

اوضاع سیاسی زمان امام عسکری علیه‌السلام:

در زمان امامت حضرت امام حسن عسکری علیه‌السلام شیعیان قدرت یافته بودند و همچنین امام از یک موقعیت بسیار مهم اجتماعی و معنوی در بین مردم برخوردار شده بود. همین امور باعث شد که خلفای معاصر با زمان امامت ایشان یعنی معتز و مهتدی عباسی، در دوره‌هایی ایشان را زندانی کرده و به فکر قتل امام باشند. امام علیه‌السلام حتی در زندان‌های حکومت عباسی نیز تحت نظر بوده و مراقبان و جاسوسانی مخفی برای زیر نظر داشتن ایشان، وجود داشت.

این نشان دهنده‌ی شدت نفوذ امام و ترس و درماندگی خلفا از حضور و محبوبیت امام در جامعه است. و در نهایت این معتمد عباسى بود که چون دید زندان و مراقبت اثری ندارد امام را پنهانى مسموم کرده و به شهادت رساند.

چند حدیث از امام عسکری علیه‌السلام:[2]

«لَیْسَتِ الْعِبادَةُ کَثْرَةُ الصّیامِ وَالصَّلاةِ، وَ إنَّمَا الْعِبادَةُ کَثْرَةُ التَّفَکُّرِ فی امْرِاللّهِ».

عبادت در زیاد انجام دادن نماز و روزه نیست بلکه عبادت تفکر و اندیشه در قدرت بى‌منت‌هاى خداوند در امور مختلف مى‌باشد.

«إیّاکَ وَالاْذاعَةَ وَ طَلَبَ الرِّئاسَةِ، فَإنَّهُما یَدْعُوانِ إلَى الْهَلَکَ».[3]

فرمود: مواظب باش از این که بخواهى شایعه و سخن پراکنى نمائى و یا این که بخواهى دنبال مقام و ریاست باشى و تشنه آن گردى، چون هر دوى آن‌ها انسان را هلاک خواهد نمود.

«ما تَرَکَ الْحَقَّ عَزیزٌ إلاّ ذَلَّ، وَلا أخَذَ بِهِ ذَلیلٌ إلاّ عَزَ».[4]

فرمود: حق و حقیقت را هیچ صاحب مقام و عزیزى ترک و رها نکرد، مگر آن که ذلیل و خوار گردید همچنین هیچ شخصى حق را به اجراء درنیاورد مگر آن که عزیز و سربلند شده است.

«أکْثِرُوا ذِکْرَ اللهِ وَ ذِکْرَ الْمَوْتِ، وَ تَلاوَةَ الْقُرْآنِ، وَالصَّلاةَ عَلى النَّبىِّ صلى الله علیه و آله و سلم، فَإنَّ الصَّلاةَ عَلى رَسُولِ اللهِ عَشْرُ حَسَنات».[5]

فرمود: ذکر و یاد خداوند متعال، مرگ و حالات آن تلاوت و تدبر قرآن و نیز صلوات و درود فرستاد بر حضرت رسول ـ و اهل بیتش علیهم‌السلام ـ را زیاد و به طور مکرر انجام دهید، همانا پاداش صلوات بر آن‌ها، ده حسنه و ثواب مى‌باشد.

«لایَعْرِفُ النِّعْمَةَ إلاَّ الشّاکِرُ، وَلا یَشْکُرُ النِّعْمَةَ إلاَّ الْعارِفُ».[6]

فرمود: کسى قدر نعمتى را نمى‌داند مگر آن که شکرگزار باشد و کسى نمى‌تواند شکر نعمتى را انجام دهد، مگر آن که اهل معرفت باشد.

«مِنَ التَّواضُعِ السَّلامُ عَلى کُلِّ مَنْ تَمُرُّ بِهِ، وَالْجُلُوسُ دُونَ شَرَفِ الْمَجْلِسِ».[7]

فرمود: یکى از نشانه‌هاى تواضع و فروتنى آن است که به هر کس برخورد نمائى سلام کنى و در هنگام ورود به مجلس هر کجا، جا بود بنشینى. (نه آن که به زور و زحمت براى دیگران، جائى را براى خود باز کنى)

پانویس

  1. برای مادر امام حسن عسکری علیه‌السلام، نام‌های دیگری مثل حدیث و سلیل نیز ذکر شده است.
  2. مستدرک الوسایل، ج 11، ص 183، ح 12690.
  3. بحارالانوار، ج 50، ص 296، ضمن ح 70.
  4. همان، ج 75، ص 374، ح 24.
  5. همان، ج 75، ص 372.
  6. همان، ج 75، ص 378، س 16.
  7. همان، ج 75، ص 372، ح 9.

منابع

(1). س‍ی‍ره‌ پ‍ی‍ش‍وای‍ان‌: ن‍گ‍رش‍ی‌ ب‍ر زن‍دگ‍ان‍ی‌ اج‍ت‍م‍اع‍ی‌، س‍ی‍اس‍ی‌ و ف‍ره‍ن‍گ‍ی‌ ام‍ام‍ان‌ م‍ع‍ص‍وم‌ ع‍ل‍ی‍ه‍م‌ال‍س‍لام‌، م‍ه‍دی‌ پ‍ی‍ش‍وایی‌؛ ب‍ا م‍ق‍دم‍ه‌ ج‍ع‍ف‍ر س‍ب‍ح‍ان‍ی‌. ق‍م‌؛ موسسه امام صادق علیه‌السلام ?، 1372.

(2). فروغ هدایت در سیره‌ی امام عسکری علیه‌السلام، محمد عابدی، کوثر، ش 60، زمستان 1382.


93/11/7::: 10:56 ع
نظر()